دکتر حسین مصحفی

نقطه‌ی آبی کم‌رنگ

Astronomy compels the soul to look upwards  and leads us from this world to another.

Plato

ستاره‌شناسی روح را وادار می‌کند به بالا بنگرد و ما را از این جهان به جهانی دیگر می‌برد.

– افلاطون

در تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۶۸ ( ۱۴ فوریه ۱۹۹۰) ناسا به درخواست کارل سیگن، اخترفیزیکدان، دوربین کاوشگر وویجر ۱ را که از کنار پلوتو عبور کرده و در حال ترک منظومه شمسی بود را به سمت زمین چرخاند و این تصویر از زمین را از فاصله ۶ میلیارد کیلومتر دورتر از آن گرفت.

از این نقطه‌ی دوردست ممکن است زمین به هیچ‌وجه خاص و مورد توجه نباشد. اما برای ما قضیه فرق می‌کند. دوباره به این نقطه نگاه کنید. همین‌جاست. خانه ما این‌جاست. ما این‌جاییم. تمام کسانی که دوستشان دارید، تمام کسانی که می‌شناسید. تمام کسانی که تا به حال چیزی در موردشان شنیده‌اید. تمام کسانی که وجود داشته‌اند. و زندگی‌شان را در این‌جا سپری کرده‌اند. حاصل تمام خوشی‌‌ها و رنج‌های ما در همین نقطه جمع شده است. هزاران مذهب، ایدئولوژی و دکترین‌های اقتصادی که آفرینندگانشان از صحت آن‌ها کاملا مطمئن بوده‌اند، تمامی شکارچیان و صیادان، تمامی قهرمانان و بزدلان تاریخ تمامی سازندگان و ویرانگران تمدن، تمامی پادشاهان و رعایا، تمامی زوج‌های جوان عاشق، تمامی پدران و مادران، کودکان امیدوار، مخترعان و مکتشفان، تمامی معلمان اخلاق، تمامی سیاستمداران فاسد، تمامی «فوق ستاره‌ها»، تمامی رهبران کبیر، تمامی قدیسان و گناهکاران در تاریخِ گونه‌ی ما. همگی آن‌جا زیسته‌اند، بر روی این ذره‌ی کوچک غبار که در فضای بیکران در مقابل اشعه خورشید شناور است. زمین ذره‌ای ناچیز در مقابل عظمت جهان است.

به رودهایی از خون بیاندیشید که توسط پادشاهان و ژنرال‌ها بر زمین جاری شده تا بتوانند لحظاتی را در شکوه و پیروزی اربابان قسمت کوچکی از این ذره‌ی غبار باشند. به بی‌رحمی‌های بی‌پایانی که ساکنان گوشه‌ای از این نقطه‌ از سوی ساکنان گوشه‌ای دیگر از این نقطه‌ی کوچک متحمل شده‌اند بیاندیشید. چقدر سوء تفاهم‌های آن‌ها مکرر است چقدر اینان به کشتن یک‌دیگر مشتاقند. چقدر تنفرشان از هم شدید است. تمامی شکوه و جلال ما تمامی حس خود بزرگ‌بینی بی‌پایان ما، توهم این‌که ما دارای موقعیتی ممتاز در پهنه‌ی گیتی هستیم،  به واسطه این تصویر لکه‌ی کم‌رنگ نور به چالش کشیده می‌شود. سیاره‌ی ما لکه‌ای گم شده محصور در تاریکی بی‌انتهای کیهان است.

در این تیرگی و عظمت بی‌پایان هیچ نشانه‌ای از این‌که کمکی از جایی دیگر برسد تا ما را از شر خودمان در امان نگاه دارد دیده نمی‌شود. زمین تنها جای شناخته شده تاکنون است که قابلیت زیست دارد.  هیچ جای دیگری نیست، حداقل در آینده نزدیک که گونه‌ی بشر بتواند به آن‌جا مهاجرت کند. برای مشاهده؟ بلی. برای استقرار طولانی مدت؟ هنوز نه!

خوشتان بیاید یا نه، زمین تنها جایی است که می‌توانیم جایگاه خود را حفظ کنیم. گفته شده است که نجوم و کیهان‌شناسی یک تجربه‌ی شخصیت‌ساز است که فرد را فروتن و متواضع می‌کند. شاید هیچ تصویری بهتر از این تصویر دوردست از دنیای کوچک ما نتواند حقارتِ خودپسندی‌ها و حماقت‌های انسانی را به نمایش بگذارد. برای من، این تصویر تاکیدی است بر مسئولیت ما در جهت برخورد مهربانانه‌تر ما با یکدیگر و سعی در گرامی داشتن و حفظ کردن این نقطه‌ی آبی کم‌رنگ، تنها «خانه‌»ای که تاکنون شناخته‌ایم.

 

5/5 - (1 امتیاز)